مرتبط با : تاریخی , تاریخ انقلاب , زندگینامه , اشخاص , اخبار , ویژه , اهم موضوعات , فرهنگی , سیاسی , اجتماعی , اخبار , خبر روز , شبهات , سیاسی , ,
نامه سر گشاده یک طلبه به آقای هاشمی
آیا تشبیه کروات به دُم خر آن هم در تریبون نماز جمعه، زبان مهربانی، تعامل و اعتدال بود؟/چندبار به منتقدینتان اجازه ی صحبت دادید؟
آنچه که حقیر را بر آن داشت تا این نامه را به محضرتان بنگارم، مطالعه ی پیام جنابعالی در قدردانی از ملّت ایران به خاطر خلق حماسه ی سیاسی بود. پیامی که هرچند به جا بود، امّا ...
صابرنیوز: بنا ندارم با یادآوری نامه ی بدون سلام، شیرینی این روزها را در کام شما و خانواده ی محترم تلخ کنم، پس سلام علیکم و رحمة الله
آنچه که حقیر را به عنوان یک طلبه ی جوان بر آن داشت تا این نامه را به محضرتان بنگارم، مطالعه ی پیام جنابعالی در قدردانی از ملّت شریف ایران به خاطر خلق حماسه ی سیاسی بود. پیامی که هرچند لازم و به جا بود، امّا هنگام مطالعه ی آن به واسطه ی خاطرات فراوانی که از فتنه ی سال 88 داشتم، سئوالاتی برایم ایجاد شد که طرح آن را ضروری دانستم. امّا شاید خالی از لطف نباشد که قبل از ذکر سئوالات، یکی از آن خاطرات را برای شما هم تعریف کنم.
آنچه که حقیر را به عنوان یک طلبه ی جوان بر آن داشت تا این نامه را به محضرتان بنگارم، مطالعه ی پیام جنابعالی در قدردانی از ملّت شریف ایران به خاطر خلق حماسه ی سیاسی بود. پیامی که هرچند لازم و به جا بود، امّا هنگام مطالعه ی آن به واسطه ی خاطرات فراوانی که از فتنه ی سال 88 داشتم، سئوالاتی برایم ایجاد شد که طرح آن را ضروری دانستم. امّا شاید خالی از لطف نباشد که قبل از ذکر سئوالات، یکی از آن خاطرات را برای شما هم تعریف کنم.
من مناظره ی تاریخی آقایان احمدی نژاد و موسوی را در میان جمعیّتی مشاهده می کردم که آن شب روبروی جام جم جمع شده بودند. جوانی کنار من ایستاده بود که ظاهری غیر مذهبی داشت. فارغ از انتقاداتی که به آقای احمدی نژاد در اسم بردن از افراد وارد بود (که البتّه مقام معظّم رهبری هم تذکّر دادند)، لحظه ای که ایشان گفتند: "پسران آقای هاشمی در کشور چه کار می کنند؟ " آن جوان را دیدم که با حالتی خاص که گویا بغض فرو خورده ی چندین ساله اش ترکیده باشد، دست بر صورت گذاشت، به زمین نشست و گریست. البته مردم گوشه ای از پاسخ سئوال آقای احمدی نژاد را در ماه های بعد به وضوح مشاهده نمودند. چرا که یکی پس از چندین ماه طراحی جنگ روانی علیه نظام و اردوکشی خیابانی، برای تحصیل و کارهایش به مدّت تقریباً دو سال به لندن رفت و به توصیه ی شما خیالش از پرونده هایش راحت بود! دیگری با حضور در همایش دختران فیروزه ای و تجمعات غیرقانونی25 خرداد، 26 خرداد، 30 خرداد، 16آذر و روز عاشورا، با تهمت های مختلف همچون تقلّب در انتخابات و تعریض به مقام معظم رهبری، حامیان کاندیدای شکست خورده را به حضور در خیابان ها دعوت می کرد، هر چند که این ها همه فرع بود و در اصل برای خوردن ساندویچ به خیابان آزادی رفته بود! آن یکی فردای همان روز که خواهرش وقیحانه گفت:"[آیت الله] خامنه ای تو این دوره کی رهبر بوده؟ تنها دوره ای که رهبر بوده الانه...." ، در مراسم افتتاح خط 7 متروی تهران با اشاره به اینکه می خواهند فضا را خامنه ای- هاشمی کنند، با طعنه و کنایه گفت:" اگر اجازه دادند علیه بزرگتر از هاشمی صحبت کنند بیشتر رأی جمع می شود، اصلاً اگر کل انقلاب را زیر سئوال ببرند 70میلیون رأی جمع می شود." و در طول این مدّت با نگارش و امضای نامه ها و بیانیه ها، حامی تمام قد عملکرد تشنّج زای بقیّه ی خانواده اش بود. دختری دیگر، طی تماس هایی با قوّه قضائیّه تمام تلاشش را برای آزادی خواهر در جریان بازداشت یک روزه اش انجام داده و در نهایت در شهریور88 از سمت ریاست فدراسیون ورزش های بیماران خاص استعفا داد. و... ببخشید که خاطره اش کمی تلخ بود، امّا چون در پیامتان لطیفانه فرموده بودید که"جوان ايرانی خوب میداند كه چگونه در برگههای آرای خويش به سفيران عطوفت سلام دهد"، خواستم تا با ذکر این خاطره یادآوری نمایم که چگونه در انتخابات سال88، بر سلام بسیاری از جوانان به سفیر منتخبشان، اعتراض شد.و امّا سئوالات:
جناب آقای هاشمی؛ حضرتعالی با دست مریزادی به مردم ایران، فرمودید که این انتخابات "خاتميت اسلام را در توجه به شرايط زمان و مكان؛ در دنيا جاودان كرد"و در طول این پیام، ملّت ما و انتخابشان را با اینگونه عبارات توصیف فرمودید:"اوج شور و شعور ملّی و اسلامی"، "بهترين تعبير برای اجتهاد سياسی"، " تحقق وعدههای الهی"، "زمانشناس و فهيم" ، "صاحبان متمدنترين و بافرهنگترينملّت ها" ، "مهربانترين و با درايتترين ملّت منطقه". حال این سئوال مطرح است که آیا مردم ایران، چهارساله مجتهد سیاسی، زمانشناس، فهيم و با درایت شده و به اوج شور و شعور ملّی و اسلامی رسیده اند، یا در انتخابات قبلی نیز همین طور بود؟ پیام مقام معظّم رهبری پس از انتخابات قبلی و به کار بردن عباراتی کم نظیر و الفاظی همچون آگاه ، شجاع ، زمانشناس و ... برای مردم ایران حکایت از آن دارد که اگر حماسه ای که مردم در انتخابات ریاست جمهوری قبلی آفریدند بالاتر از این دوره نباشد، قطعاً پایین تر نیست. پس چگونه است که شما در آن دوره وظیفه خود ندانستید که به این ملّت دست مریزاد بگویید!؟
ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، شما در این پیام نوشته اید:"زمزمههای شومی به گوش میرسيد تا بر اين آيينهی همدلی؛ همراهی و همكاری، غبار يأس و نااميدی بنشانند." آری، امّا شاید اگر کمی به گذشته باز گردیم به وضوح خواهیم شنید که در انتخابات قبلی هم این زمزمه ها وجود داشت امّا به گونه ای که دیگر به فریاد بوق های تبلیغاتی دشمنان داخلی و خارجی تبدیل شده بود. ولی سئوال آن جاست که این زمزمه های یأس و ناامیدی و تردید در انتخابات قبلی از کجا آغاز شد؟ آیا جز این بود که جنابعالی با استفاده از تریبون نماز جمعه در پاییز87 یعنی حدود هفت ماه مانده به برگزاری انتخابات، به موضوع "صیانت از آراء" پرداخته و سپس با طرح این مبحث در سخنرانی های گوناگون همچون همایش "30سال قانونگذاری"، برای دشمنان داخلی و خارجی زمینه ی طرح پروژه ی "تقلّب در انتخابات" را فراهم آوردید؟ کمیته ی صیانت از آراء نامزدهای انتخاباتی نزدیک به شما از چه تاریخی تأسیس شد؟ ایراد اینگونه سخنان از طرف جنابعالی و نفی آن از طرف مقام معظم رهبری چند نوبت متوالی صورت گرفت تا آنجا که ایشان فرمودند:" با حضور پرانگیزه مردم، همواره انتخاباتی سالم، متقن و خوبی در ایران برگزار شده اما متأسفانه برخی دوستان بیانصاف و كسانی كه جزو ملت هستند و توقع دارند مردم به آنها توجه كنند، با ناسپاسی، علیه ملت حرف می زنند و با تكرار حرف دروغ دشمن، سلامت انتخابات را زیرسئوال می برند."و با ادامه ی این روند توسّط جنابعالی و دیگران از قبل از برپایی انتخابات، این شعار را شنیدیم که "اگه تقلّب نشه، موسوی اوّل میشه" و شد آنچه که شد ...
حضرتعالی در پیام خود درس هایی از این انتخابات را بر شمردید که یکی از آن ها این است:"به بزرگان انديشهساز در داخل كشور، درس داد كه تحجّر، دگمانديشی، بداخلاقی ها، حذفها، طردها و انحصارطلبیها ، متاعی بیبها و مقطعی است و جايی در طاقچهی ذهن و زبان مردم اين سرزمين ندارد و مهربانی، تعامل و اعتدال، بهترين زبان برای گفتگوی با مردم است". نمی دانم منظورتان از "بزرگان انديشهساز در داخل كشور" چه کسانی است؟ مراجع معظم تقلید و علمای گرانقدر، یا اساتید محترم دانشگاه و نخبگان علمی و فرهنگی؟ کدام گروه باید عدم "تحجّر، دگمانديشی، بداخلاقی ها، حذفها، طردها و انحصارطلبیها"را بیاموزند؟ البته شاید هم منظورتان مسئولین فعلی است. مسلّم در همه ی اقشار و اصناف و گروه ها، افراد با ضعف ها و نواقص مختلفی وجود دارند، امّا علاوه بر آن که نباید سیاه نمایی کرد، هرگز نباید عیوب و نواقص خود را فراموش نماییم. به جرأت می توان برای هر کدام از صفاتی که ذکر فرمودید مثال های متعدد از گذشته ی خودتان آورد. آیا تشبیه کروات به دُم خر آن هم در تریبون نماز جمعه، زبان مهربانی، تعامل و اعتدال بود؟ چندبار در برابر شعار متحجّرانه ی" مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است" موضع گرفتید؟ چندبار به منتقدینتان اجازه ی صحبت دادید؟ یکبارش را در قم دیدیم. چه کسی بداخلاقی های سیاسی شما را با رئیس جمهور منتخب مردم، از سوّم تیر به بعد فراموش می کند؟ سکوت معنادارتان در قبال عملکرد فتنه گران پس از انتخابات 88 که تقریباً یک ماه طول کشید، و سپس موضعگیری های دشمن شاد کن جنابعالی، که به دلیل ناراحتی از انتخاب ملّت بود، انحصار طلبی محسوب نمی شد؟ چه توجیهی برای سکوت در برابر نامه ای که آقای کروبی به شما نوشت و در آن اتهام تجاوز به زندانیان زد، دارید؟ و.... اینها مثال های کوچکی بود و الاّ نقد عملکرد سیاست های کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جنابعالی به خصوص در دولت سازندگی مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد.
جناب آقای هاشمی،نوشته بودید: "به تحريفكنندگان تاريخ درس داد كه مردم پازلهای بريده شده از قيچی تحريف و سانسور را در واقعيتهای جامعه پيدا میكنند و نمیگذارند تحريف در تاريخ نهادينه شود و زمانِ شادمانيِ مقبوليتِ دروغپراكنیها تا اولين فرصت ممكن برای اعلام بيزاری عمومی است و آنچه در دين مبين اسلام ناپسند است، برای همه عقول، با همه اختلافات سليقهای و جناحی، ناپسندتر است." آری، تحریف تاریخ و سانسور آن بسی زشت و ناپسند است. تشبیه اظهارات و عملکرد آقای احمدی نژاد توسط شما به" اقدامات منافقان و گروهكهای ضد انقلاب در سالهای اوّل بعد از پيروزی انقلاب" برای نسلی که آن زمان را درک نکرده اند، تحریف تاریخ محسوب نمی شد؟ شما با انکار حمایتتان از آقای موسوی و عدم پذیرش نقش فرزندانتان در فتنه 88، مباحث روز را تحریف و سانسور نمودید چه رسد به تاریخ!
همچنین در این پیام آورده اید:" به كينهجوسازان و دشمنتراشان درس داد كه مردم، به هنگام نياز «أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ» را با «رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» در يك آيه تلاوت می نمايند و برای تبيين تعامل با جهانيان، به اين كلام نورانی قرآن پايبندند كه «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ». انتخابات 24 خرداد فقط يك رويداد سياسی نبود، بلكه يك اتفاق فرهنگی، يك هشدار اقتصادی و يك همراهی اجتماعی برای اعلام انزجار از كلّهشقی، قانونگريزی و فراز و فرودهای افراط و تفريط و برگشت به راه اعتدال و عقلانيت است كه جانْمايه رسالت نبوی و اساس تعاليم ائمه هداست." سئوال من در مورد این قسمت از پیام حضرتعالی آنگاه روشن تر می شود که سخنان یکی از هم جبهه ای هایتان در دو انتخابات گذشته، را با هم مرور کنیم. حتما به خاطر دارید که جناب آقای محتشمی پور در ماجرای "گروه وفاق" در سال78 اینگونه گفتند:"اخیرا گفتم در آخرالزمان همه مفاهیم و ارزش ها عوض می شوند. آنهایی که خشن و تند هستند، معتدل می شوند. آنان که معتدل هستند، خشن می شوند. پیشینه برخورد آقای هاشمی را نگاه کنیم. بعد از حادثه خونین مکه وقتی جنازه ها را آوردند، من آن موقع وزیر کشور بودم و آقای هاشمی در برابر مجلس صحبت کرد و گفت: آل سعود محکوم به اعدام هستند. همین آقای هاشمی رابطه خانوادگی با آل سعود پیدا کرده است. الان دسته جمعی، 20 نفره، 30 نفره میهمان می شوند. ملک عبدالله با زن و بچه یک شب میهمان آقای هاشمی می شوند.این افراط و تفریط است و بنده می شوم تند! این آقای هاشمی در خطبه های نماز گفت : "ثروت اندوزان زالو صفت! و باید از حسابهای بانکی به نفع دولت مصادره بشود." یک مرتبه پولدارها احساس خطر کردند که هرچه پول دارند ببرند و در دولت با بحران مواجه شدیم. همین آقای هاشمی گفت: "هرکسی می خواهد خارج برود ما درب بانک مرکزی را باز کردیم دلار هفت تومان به آنها دادیم....سیاست های ویرانگر، تند و خشن! آن موقع ایشان می شود معتدل و ما می شویم خشن!"
جناب آقای هاشمی، حال بفرمائید موضعتان پس از کشتار جمعه ی خونین مکّه، كينهجوسازی و دشمنتراشی و اشتباه در تشخیص مصداق«أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ» بوده، یا این که هم اکنون آل سعود با فجایعشان که یک نمونه اش بحرین است،«رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» شده اند؟ مسلّم جرم آقای احمدی نژاد در طرح "هولوکاست" بیشتر از شما نیست چرا که ایشان علیه اسرائیل گفت و شما علیه آل سعود که حداقل در ظاهر حاکم اسلامی اند. شما که به آیات قرآن استناد می فرمایید، آن هنگام که همسر محترمه تان پس از رأی دادن، جناب آقای احمدی نژاد و دوستانش را "خوارج" لقب داده دستور اردوکشی خیابانی در صورت عدم رأی آوردن جناب آقای موسوی دادند، ای کاش شما نیز همچون مردم ایران برای"اعلام انزجار از كلّهشقی و قانونگريزی"، با اعلام برائت از این موضع همسر و فرزندانتان، همچون حضرت آیت الله خزعلی(حفظه الله) این دو آیه را در بیانیه ای و یا سخنانی تلاوت می فرمودید که:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ » و همچنین « لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ» البته عملکردتان در طول این مدّت نشان داده که با خانواده تان همچنان از باب «رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» وارد می شوید.
شاید از همه جالب تر این عبارت بود که نوشتید:" از دستاندركاران برگزاری انتخابات كه از ماهها پيش زمينههای خلق اين حماسه سياسی را فراهم كردند، تشكر مینمايم." جناب آقای هاشمی، پیش از این عرض شد که مردم همان مردم اند. دستاندركاران برگزاری انتخابات هم دقیقاً همان دستاندركاران برگزاری انتخابات سال88 بودند. همان شورای نگهبان، همان وزیر و وزارت کشور، همان نیروی انتظامی، همان صدا و سیما و... پس این تفاوت فاحش در عملکرد حضرتعالی پس از این دو انتخابات بر اثر چیست؟ البته نکات فراوان دیگری هم بود که بیش از این مصدّع نمی شوم.
جناب آقای هاشمی؛ حضرتعالی با دست مریزادی به مردم ایران، فرمودید که این انتخابات "خاتميت اسلام را در توجه به شرايط زمان و مكان؛ در دنيا جاودان كرد"و در طول این پیام، ملّت ما و انتخابشان را با اینگونه عبارات توصیف فرمودید:"اوج شور و شعور ملّی و اسلامی"، "بهترين تعبير برای اجتهاد سياسی"، " تحقق وعدههای الهی"، "زمانشناس و فهيم" ، "صاحبان متمدنترين و بافرهنگترينملّت ها" ، "مهربانترين و با درايتترين ملّت منطقه". حال این سئوال مطرح است که آیا مردم ایران، چهارساله مجتهد سیاسی، زمانشناس، فهيم و با درایت شده و به اوج شور و شعور ملّی و اسلامی رسیده اند، یا در انتخابات قبلی نیز همین طور بود؟ پیام مقام معظّم رهبری پس از انتخابات قبلی و به کار بردن عباراتی کم نظیر و الفاظی همچون آگاه ، شجاع ، زمانشناس و ... برای مردم ایران حکایت از آن دارد که اگر حماسه ای که مردم در انتخابات ریاست جمهوری قبلی آفریدند بالاتر از این دوره نباشد، قطعاً پایین تر نیست. پس چگونه است که شما در آن دوره وظیفه خود ندانستید که به این ملّت دست مریزاد بگویید!؟
ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، شما در این پیام نوشته اید:"زمزمههای شومی به گوش میرسيد تا بر اين آيينهی همدلی؛ همراهی و همكاری، غبار يأس و نااميدی بنشانند." آری، امّا شاید اگر کمی به گذشته باز گردیم به وضوح خواهیم شنید که در انتخابات قبلی هم این زمزمه ها وجود داشت امّا به گونه ای که دیگر به فریاد بوق های تبلیغاتی دشمنان داخلی و خارجی تبدیل شده بود. ولی سئوال آن جاست که این زمزمه های یأس و ناامیدی و تردید در انتخابات قبلی از کجا آغاز شد؟ آیا جز این بود که جنابعالی با استفاده از تریبون نماز جمعه در پاییز87 یعنی حدود هفت ماه مانده به برگزاری انتخابات، به موضوع "صیانت از آراء" پرداخته و سپس با طرح این مبحث در سخنرانی های گوناگون همچون همایش "30سال قانونگذاری"، برای دشمنان داخلی و خارجی زمینه ی طرح پروژه ی "تقلّب در انتخابات" را فراهم آوردید؟ کمیته ی صیانت از آراء نامزدهای انتخاباتی نزدیک به شما از چه تاریخی تأسیس شد؟ ایراد اینگونه سخنان از طرف جنابعالی و نفی آن از طرف مقام معظم رهبری چند نوبت متوالی صورت گرفت تا آنجا که ایشان فرمودند:" با حضور پرانگیزه مردم، همواره انتخاباتی سالم، متقن و خوبی در ایران برگزار شده اما متأسفانه برخی دوستان بیانصاف و كسانی كه جزو ملت هستند و توقع دارند مردم به آنها توجه كنند، با ناسپاسی، علیه ملت حرف می زنند و با تكرار حرف دروغ دشمن، سلامت انتخابات را زیرسئوال می برند."و با ادامه ی این روند توسّط جنابعالی و دیگران از قبل از برپایی انتخابات، این شعار را شنیدیم که "اگه تقلّب نشه، موسوی اوّل میشه" و شد آنچه که شد ...
حضرتعالی در پیام خود درس هایی از این انتخابات را بر شمردید که یکی از آن ها این است:"به بزرگان انديشهساز در داخل كشور، درس داد كه تحجّر، دگمانديشی، بداخلاقی ها، حذفها، طردها و انحصارطلبیها ، متاعی بیبها و مقطعی است و جايی در طاقچهی ذهن و زبان مردم اين سرزمين ندارد و مهربانی، تعامل و اعتدال، بهترين زبان برای گفتگوی با مردم است". نمی دانم منظورتان از "بزرگان انديشهساز در داخل كشور" چه کسانی است؟ مراجع معظم تقلید و علمای گرانقدر، یا اساتید محترم دانشگاه و نخبگان علمی و فرهنگی؟ کدام گروه باید عدم "تحجّر، دگمانديشی، بداخلاقی ها، حذفها، طردها و انحصارطلبیها"را بیاموزند؟ البته شاید هم منظورتان مسئولین فعلی است. مسلّم در همه ی اقشار و اصناف و گروه ها، افراد با ضعف ها و نواقص مختلفی وجود دارند، امّا علاوه بر آن که نباید سیاه نمایی کرد، هرگز نباید عیوب و نواقص خود را فراموش نماییم. به جرأت می توان برای هر کدام از صفاتی که ذکر فرمودید مثال های متعدد از گذشته ی خودتان آورد. آیا تشبیه کروات به دُم خر آن هم در تریبون نماز جمعه، زبان مهربانی، تعامل و اعتدال بود؟ چندبار در برابر شعار متحجّرانه ی" مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است" موضع گرفتید؟ چندبار به منتقدینتان اجازه ی صحبت دادید؟ یکبارش را در قم دیدیم. چه کسی بداخلاقی های سیاسی شما را با رئیس جمهور منتخب مردم، از سوّم تیر به بعد فراموش می کند؟ سکوت معنادارتان در قبال عملکرد فتنه گران پس از انتخابات 88 که تقریباً یک ماه طول کشید، و سپس موضعگیری های دشمن شاد کن جنابعالی، که به دلیل ناراحتی از انتخاب ملّت بود، انحصار طلبی محسوب نمی شد؟ چه توجیهی برای سکوت در برابر نامه ای که آقای کروبی به شما نوشت و در آن اتهام تجاوز به زندانیان زد، دارید؟ و.... اینها مثال های کوچکی بود و الاّ نقد عملکرد سیاست های کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جنابعالی به خصوص در دولت سازندگی مثنوی هفتاد من کاغذ می طلبد.
جناب آقای هاشمی،نوشته بودید: "به تحريفكنندگان تاريخ درس داد كه مردم پازلهای بريده شده از قيچی تحريف و سانسور را در واقعيتهای جامعه پيدا میكنند و نمیگذارند تحريف در تاريخ نهادينه شود و زمانِ شادمانيِ مقبوليتِ دروغپراكنیها تا اولين فرصت ممكن برای اعلام بيزاری عمومی است و آنچه در دين مبين اسلام ناپسند است، برای همه عقول، با همه اختلافات سليقهای و جناحی، ناپسندتر است." آری، تحریف تاریخ و سانسور آن بسی زشت و ناپسند است. تشبیه اظهارات و عملکرد آقای احمدی نژاد توسط شما به" اقدامات منافقان و گروهكهای ضد انقلاب در سالهای اوّل بعد از پيروزی انقلاب" برای نسلی که آن زمان را درک نکرده اند، تحریف تاریخ محسوب نمی شد؟ شما با انکار حمایتتان از آقای موسوی و عدم پذیرش نقش فرزندانتان در فتنه 88، مباحث روز را تحریف و سانسور نمودید چه رسد به تاریخ!
همچنین در این پیام آورده اید:" به كينهجوسازان و دشمنتراشان درس داد كه مردم، به هنگام نياز «أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ» را با «رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» در يك آيه تلاوت می نمايند و برای تبيين تعامل با جهانيان، به اين كلام نورانی قرآن پايبندند كه «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ». انتخابات 24 خرداد فقط يك رويداد سياسی نبود، بلكه يك اتفاق فرهنگی، يك هشدار اقتصادی و يك همراهی اجتماعی برای اعلام انزجار از كلّهشقی، قانونگريزی و فراز و فرودهای افراط و تفريط و برگشت به راه اعتدال و عقلانيت است كه جانْمايه رسالت نبوی و اساس تعاليم ائمه هداست." سئوال من در مورد این قسمت از پیام حضرتعالی آنگاه روشن تر می شود که سخنان یکی از هم جبهه ای هایتان در دو انتخابات گذشته، را با هم مرور کنیم. حتما به خاطر دارید که جناب آقای محتشمی پور در ماجرای "گروه وفاق" در سال78 اینگونه گفتند:"اخیرا گفتم در آخرالزمان همه مفاهیم و ارزش ها عوض می شوند. آنهایی که خشن و تند هستند، معتدل می شوند. آنان که معتدل هستند، خشن می شوند. پیشینه برخورد آقای هاشمی را نگاه کنیم. بعد از حادثه خونین مکه وقتی جنازه ها را آوردند، من آن موقع وزیر کشور بودم و آقای هاشمی در برابر مجلس صحبت کرد و گفت: آل سعود محکوم به اعدام هستند. همین آقای هاشمی رابطه خانوادگی با آل سعود پیدا کرده است. الان دسته جمعی، 20 نفره، 30 نفره میهمان می شوند. ملک عبدالله با زن و بچه یک شب میهمان آقای هاشمی می شوند.این افراط و تفریط است و بنده می شوم تند! این آقای هاشمی در خطبه های نماز گفت : "ثروت اندوزان زالو صفت! و باید از حسابهای بانکی به نفع دولت مصادره بشود." یک مرتبه پولدارها احساس خطر کردند که هرچه پول دارند ببرند و در دولت با بحران مواجه شدیم. همین آقای هاشمی گفت: "هرکسی می خواهد خارج برود ما درب بانک مرکزی را باز کردیم دلار هفت تومان به آنها دادیم....سیاست های ویرانگر، تند و خشن! آن موقع ایشان می شود معتدل و ما می شویم خشن!"
جناب آقای هاشمی، حال بفرمائید موضعتان پس از کشتار جمعه ی خونین مکّه، كينهجوسازی و دشمنتراشی و اشتباه در تشخیص مصداق«أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ» بوده، یا این که هم اکنون آل سعود با فجایعشان که یک نمونه اش بحرین است،«رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» شده اند؟ مسلّم جرم آقای احمدی نژاد در طرح "هولوکاست" بیشتر از شما نیست چرا که ایشان علیه اسرائیل گفت و شما علیه آل سعود که حداقل در ظاهر حاکم اسلامی اند. شما که به آیات قرآن استناد می فرمایید، آن هنگام که همسر محترمه تان پس از رأی دادن، جناب آقای احمدی نژاد و دوستانش را "خوارج" لقب داده دستور اردوکشی خیابانی در صورت عدم رأی آوردن جناب آقای موسوی دادند، ای کاش شما نیز همچون مردم ایران برای"اعلام انزجار از كلّهشقی و قانونگريزی"، با اعلام برائت از این موضع همسر و فرزندانتان، همچون حضرت آیت الله خزعلی(حفظه الله) این دو آیه را در بیانیه ای و یا سخنانی تلاوت می فرمودید که:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوّاً لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ » و همچنین « لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ» البته عملکردتان در طول این مدّت نشان داده که با خانواده تان همچنان از باب «رُحَمَاء بَيْنَهُمْ» وارد می شوید.
شاید از همه جالب تر این عبارت بود که نوشتید:" از دستاندركاران برگزاری انتخابات كه از ماهها پيش زمينههای خلق اين حماسه سياسی را فراهم كردند، تشكر مینمايم." جناب آقای هاشمی، پیش از این عرض شد که مردم همان مردم اند. دستاندركاران برگزاری انتخابات هم دقیقاً همان دستاندركاران برگزاری انتخابات سال88 بودند. همان شورای نگهبان، همان وزیر و وزارت کشور، همان نیروی انتظامی، همان صدا و سیما و... پس این تفاوت فاحش در عملکرد حضرتعالی پس از این دو انتخابات بر اثر چیست؟ البته نکات فراوان دیگری هم بود که بیش از این مصدّع نمی شوم.
در پایان از این که این نامه را از طریق رسانه های عمومی تقدیم کردم، پوزش می طلبم. چرا که شما این جایگاه را دارید که مثلاً اگر نامه ای به رهبر انقلاب می نویسید(البته بدون سلام)، بتوانید در اسرع وقت و از طرق مختلف آن را به ایشان رسانیده و تقدیم کنید و نیازی به رسانه های عمومی نباشد که فضای جامعه قبل از انتخابات ملتهب شود، امّا حقیر چنین جایگاهی نداشتم.
والسلام علی من التبع الهدی
رضا اکبری آهنگر
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : نامه یک طلبه, نامه طلبه به هاشمی, تشبیه کروات به دُم خر, ,